جنس دوم
«آدمی زن زاده نمی شود بلکه به زن تبدیل می شود»
زن بودن چیزی چنان شگرف ، در هم آمیخته ، چنان پیچیده است
که هیچ تعریفی موفق به تشریح آن نمی شود .
زن به مثابه مادر ، همسر ، متفکر و عاشق ، طبیعتی را درخود خلاصه می کند .
این چهره ها گاه در هم می آمیزند و گاه با یکدیگر به مخالفت بر می خیزند .
![]()
جنس دوم محسوب میگردیم ...
در سرزمینی زندگی می کنیم که برای گرفتن حداقل حقوق انسانیمان
باید دائما" بجنگیم و یا اساسا" از حق خود بگذریم و سکوت پیشه کنیم !
تمایل و گرایش همیشگیمان مبنی بر بهبود و اصلاح کارها
با پر توقع بودن و سیری ناپذیری مزمن ما اشتباه گرفته می شود .
برای مادر شدن دردهای طاقت فرسا را باید تحمل کنیم
و برای مادر بودن نگرانی های بی پایان ...
برای همسری خوب بودن همواره باید در ایجاد تعادل در تضادهای خود در تکاپو باشیم
در هنگام بروز مشکلات همیشه انگشت اتهام به طرف ما اشاره میگردد
که در وظایف فرزندی ، عاشقی ، همسری ، مادری این ما بوده ایم که کوتاهی کرده ایم
همواره برای حفظ آرامش خود با تمام پیچیده گی هایمان باید وانمود کنیم بسیار ساده ایم
گاهی عاشق شدن برایمان گناه کبیره محسوب می گردد !
بسیار زمانهائی ست که روح ما نادیده گرفته میشود و تنها جسم ما معیار وجودی ماست
با تمام سختی ها و رنجها همواره قلبی نامحدود برای دوست داشتن داریم .
پی نوشت ۱: انگشت اتهامی به سوی هیچ مردی نیست . اگر اشکالی وجود دارد
در ناآگاهی هاست چه در دنیای زنانه چه در دنیا مردانه .
حتی گاهی زنانی نیز از شناخت واقعی خود همیشه غافلند و
آنچه مسلم است این است همیشه یک زن برای کامل بودن
نیاز به یک مرد در کنار خود دارد .
و نیازمند عشق ورزیدن به مرد ومورد ستایش قرار گرفتن مرد .
و من درود می فرستم بر مردانی که بدون هیچ ادعائی
زن را با وجود تمام پیچیده گی هایش ، تضادهایش ،
احساسات خاص جنسیتیش و با وجود تمام محدودیتهای حاکم بر جامعه
اورا یک انسان می بینند نه جنس دوم .
پی نوشت ۲ : و این نیز تلاشیست برای به اثبات رساندن ! ![]()








...









امروز