بدون عنوان

زمانی می رسد که می بینی همه چیزت را دادی برای دوست داشتنهایت .

شاید دست آخر  هیچ چیزی برایت نمانده باشد .... اما  داری !

آن چیزی که باید داشته باشی !

........

ولی یادت باشد اشکهایت را دیگر برای خودت نگه دار !

هیچ کس ارزش آنها را نمی داند به جز خودت .

می توان رفت و نماند؟

باید از رود گذشت

باید از رود ، اگر چند گل آلود، گذشت

بال افشانی آن جفت کبوتر را

در افق می بینی

که چنان بالابال

دشت ها را با ابر آشتی دادند

راستی آیا می توان رفت و نماند؟

راستی آیا می توان شعری در مدح شقایق ها خواند؟